مديريت عادلانه مهدوي(قسمت دوم)

مديريت عادلانه مهدوي(قسمت دوم)

10ـ ياران مهدي، مرداني هستند فولاددل که همه وجودشان يقين به خدا است. مرداني سختتر از صخره‌ها که اگر به کوه‌ها روي آورند، آنها را از جاي برمي‌کنند، درفش پيروزمند آنها به هر شهر و پايتختي روي مي‌نهد، آنجا را به سقوط وادارد. گويي آنان مردان عقابان تيزچنگند که بر مرکب‌ها سوار شده‌اند. اين شيرمردان پيروز و عقابان تيزچنگ براي تبرک و فرخندگي، دست خويش به زين اسب امام مي‌کشند و بدين سان، تبرک مي‌جويند. آنان او را در ميان مي‌گيرند و جان خويش را در جنگ‌ها پناه او مي‌سازند و هرچه اشاره کند با جان و دل انجام مي‌دهند .
اين اخبار از سازمان آن حضرت، ياران حضرتش و سازماندهي ويژه‌اي که در زمان ظهور تحقق مي‌يابد خبر مي‌دهند که نكات ذيل (مخصوصاً در رابطه با عدالت) از آن قابل برداشت است:
الف ـ ياران آن حضرت از همه اديان و اقوام هستند: يهود، نصاري، اصحاب کهف، يوشع بن نون، سلمان، ابودجانه و مقداد و مالک اشتر (طبق حديث8) و نيز فرشتگان، (مانند جبرئيل، ميکائيل، اسرافيل) (حديث 4 و 9) جنيان (حديث 4) ايرانيان (حديث 5) عجم (حديث 2) که شامل هر نژاد غير عرب مي‌شود و بسياري از آنها پرونده و نام و نشان دارند (حديث 2) و خيلي جاها و مليت‌ها و اقوام ديگر که از احاديث ديگر قابل برداشت است. اين امر حاکي از يک نوع عدالت در سازماندهي است که آن حضرت نيروهاي خويش را صرفاً از يک نژاد و قوم خاص پذيرش و گزينش نمي‌کند و به شايستگي توجه مي‌کند و شايسته‌سالاري را اعمال مي‌کند و ((شايسته سالاري)) معياري مبتني بر عدالت است که معيارهاي خويشاوندگرايي و رابطه‌گرايي و امثال ذلک را در گزينش کنار مي‌زند.
سيد محمد صدر در فصلي از کتاب ارزنده تاريخ ما بعد الظهور به بيان خصال ياران حضرت مهدي(ع) پرداخته است و تحليلي در ذيل اخبار ارائه داده است که اخبار وارده را در بخش‌هاي ايمان، شجاعت، عبادت و ميزان فرمانبرداري تقسيم کرده و نشان داده است که هيچ تبعيض و ترجيح بلا مرجّح در سازمان انساني آن حضرت، چه سازمان اداري، چه نظامي و ... وجود ندارد. ما در اين مقاله به اين اخبار در بحث انگيزش خواهيم پرداخت. بنابراين عدالت در سازماندهي و گزينش ياران اولين قاعده استخراج شده اين مقال خواهد بود.
ب‌ـ اينکه در حديث 6 آمده است: ((شيعيان ما در زمان سلطنت قائم بزرگان اهل زمين و حکام آنها خواهند بود‌)) منافاتي با شايستهسالاري ندارد و دال بر تبعيض و ترجيح بي‌مورد نيست؛ چراکه اولاً شيعيان شامل تمامي نژادها و قوميت‌ها و کشورها و زبان‌ها خواهد شد و منحصر به گروهي خاص نيستند.
ثانياً شيعيان كابينه اصلي و نيروهاي کليدي را تشکيل مي‌دهند و از همه ساکنان ارض استفاده‌هاي به جاي خود در سازمان حضرت مهدي (عج) خواهد شد.
ثالثاً علت دادن کليدها و پست‌هاي اصلي به شيعيان، حقانيت و امتيازات معنوي و سابقه مبارزاتي (عقيدتي) آنها است. آنها منتظران واقعي بوده‌اند كه در زمان طولاني غيبت کبري، به انتظار فرج به عنوان افضل اعمال دل مشغول بوده‌اند و با ادعيه، صدقه، نماز، آمادگي و غير ذلک ترجيحاتي را به دست آورده‌اند که ديگر ياران مهدي ممکن است چنين ويژگي نداشته باشند. شيعيان حکم حواريون و خصيصين را دارند و در حقيقت، قاعده اصلي و کانون مرکزي سازمان حضرت هستند. ترجيح آنان با مرجح و عين عدالت است، لذا خداوند در قرآن مي‌فرمايد:
کساني که قبل از پيروزي انفاق کردند و جنگيدند با کساني که پس از پيروزي انفاق کردند يکسان نيستند. آنها بلند مقام‌تر از کساني هستند که بعد از فتح انفاق کردند و جنگيدند و خداوند به هر دو وعده نيک داد. و خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است.
عدم تساوي مجاهدان قبل از فتح (و ظهور) و بعد از آن، منافات با عدالت ندارد؛ بلکه تساوي آنان ضد عدالت است. مگر نه اين‌که يکي از مباني اهل عدالت ((اعطاء کل ذي حق حقه)) مي‌باشد؟ آيا حق سبق و حق سابقه در جهاد، حق نيست؟ اين را حق ترجيح نام مي‌نهيم. در حکومت نبوي و علوي هم به صاحبان سابقه امتيازات بيش‌تري مي‌دادند. آنچه به عدالت در عين عدم تساوي اشعار دارد، تأکيد قرآن بر اين است که هر دو گروه با سابقه و بي‌سابقه از طرف خداوند وعده نيک دريافت مي‌دارند؛ هرچند در روايتي آمده که ايمان بعد از فتح نفعي ندارد.
ج‌ ـ در روايات ما آمده که ياران مهدي ((جان خويش را در جنگ‌ها پناه او مي‌سازند)).
اين هم منافاتي با عدالت ندارد و ظلم و تبعيض محسوب نمي‌شود. او خود طالب و مايل به حفظ جان خويش نيست؛ شمشير او علامت جهاد و فداکاري اوست. اين ياران مهدي هستند که حفظ او را حفظ اسلام و نظام مي‌دانند. چگونه مي‌شود وجود مقدسي را که همواره در انتظارش بوده‌اند به دم تيغ بسپارند. سيد محمد صدر معتقد است:
((شايد مقصود روايت اين باشد که حفظ جان امام (ع) فعاليت و تلاشي است مستقل كه ياران ايشان انجام مي‌دهند)) تا به جهت استفاده از علوم و تعاليم و دستوراتش برگرد وجود او حلقه زده و علاوه بر اين، با ايثار و اخلاص تمام جان او را نيز حفظ نمايند... چون امام را مظهر تمام‌عيار عدل و کمال مي بينند. بدين سبب، در مقابل او، خضوع کامل دارند: ((هم اطوع له من الامة لسيدها)).
د ـ در حديث 10، برتري مؤمنان بر فرشتگان در سازمان مهدي (عج) طرح شده است و فرشتگان در خدمت ياران او هستند. اين نيز بيانگر نوعي عدالت است؛ چرا که فرشتگان که گناه نمي‌کنند. قدرت آن را ندارند. ولي ياران مهدي(ع) كه با وجود قدرت بر گناه و عصيان، اين گونه مطيع و معصوم هستند، قطعاً برترند. هم‌چنين در آغاز خلقت هم مسجود فرشتگان بوده‌اند و بعد از طي سيکل طولاني، حق به حق‌دار مي‌رسد و فرشتگان کارگزاران مؤمنان مي شوند، همان‌گونه که درخدمت اهل عصمت و طهارت بودند. آنان در خدمت رسول خدا (ص) بودند و در جنگ‌هاي متعدد (حديث 7) و در خدمت نوح و ابراهيم و عيسي بودند و در خدمت حضرت حسين بن علي بودند (حديث 7) ولي حسين نپذيرفت. اين جلوه از عدالت است آن هم به معناي قرار دادن هر چيز در جاي خود که فرشتگان جاي واقعي شان خدمت به مؤمنان است. اين معناي از عدالت در کليه گزينش‌هاي حضرت مهدي (عج) مطرح است که نمونه‌اي از آن را در گزينش شيعيان به بحث گذاشتيم که پست‌هاي کليدي را اشغال مي‌کنند.
هـ يکي ديگر از جلوه‌هاي عدالت در حديث 8 ذکر شده که ((خداوند از گورستان وادي السلام هفتاد هزار صديق را زنده مي‌کند که همگي از اصحاب و انصار او مي شوند)). اگر از وادي السلام الغاء خصوصيت شود، مردگاني که هر صبح مخلصانه در دعاي عهد ترنم کرده‌اند که:
((گر مرگ بين من و مولايم فاصله شد، همان مرگي که براي بندگان حتمي و آمدني است پس مرا از قبرم خارج کن تا با زره‌اي مثل کفن و شمشير و نيزه آماده و آخته در دست به آقايم لبيک بگويم. هرجا باشم (دور و نزديک))).
اين دعا كه از حنجره‌هاي پاک منتظران بلند مي‌شده است، مورد استجابت قرار مي‌گيرد و در رکاب او قرار مي‌گيرند و اين هم عدالت است که به معناي مساوات است و عدم تبعيض و فرق‌گذاري چه فرق است بين مردگان و زندگان در بهره‌وري از فيض لبيک به معصوم؟ چگونه است آنان که نه در کربلا بودند تا شهيد شوند و نه در زمان ظهور زنده بودند تا در رکاب حضرت باشند با آن‌همه عشق از فيض جهاد درمحضر امام(عج) محروم باشند. عدالت اقتضا مي‌کند كه آنها هم با حضرت باشند. اين حديث براي منتظران بسيار انگيزاننده است که بدانند خداوند اجر آنها را ضايع نمي‌کند.
وـ يکي ديگر از جلوه‌هاي عدالت حضور زنان در سازمان آن حضرت است که از 313 نفر، در نقل‌هاي مختلف، 13 نفر، 50 نفر و ... هستند. به هر حال، اين زنان در جنگ هم شرکت دارند و مسئوليت‌هايي را هم علي القاعده بر دوش دارند البته به تناسب شأن و توان آنها... . به هر حال زناني که در احد بوده‌اند (مثل نسيبه) و پيامبر حضورشان را تأييد کرده است و در کربلا بوده اند (مثل زينب و ام کلثوم فرزندان علي (ع) ) به همين مناط، در رکاب آن حضرت هستند و تبعيض در اين زمينه نيست. اعمال اين عدالت در سازماندهي حضرت به معناي اعمال مساوات و برابري اجتماعي است.
اوصاف کلي ياران امام مهدي(عليه السلام)
رواياتي که اوصاف ياران حضرت مهدي (عج) را از نظر ايمان و اطاعت و شجاعت بر مي‌شمارند بسيارند که به نمونه‌هايي اشاره مي‌شود.
11ـ قندوزي در کتاب ينابيع‌المودة از ابي بصير نقل مي کند که امام صادق (ع) فرمودند:
گفتار حضرت لوط (ع) درباره قومش که فرمود: اي کاش مرا قوتي يا پناهگاهي امن و استوار مي بود که از شر شما محفوظ مي‌ماندم ، آرزويي است بر قدرت قائم ما (مهدي (ع)) و استواري يارانش که همان ارکان محکم مي باشند. هرکدام از مردان و ياران مهدي (عج) داراي قدرت چهل مرد هستند. دل هاي آنها از پاره هاي فولاد محکم تر است. اگر بر کوه‌ها بگذرند، کوه‌ها در هم فرومي ريزند. دست از شمشيرهاي خود در پيکار با دشمنان دين بازنمي گيرند تا آنکه خداي تعالي راضي شود.
12ـ سيدبن طاووس از ابن زرين غافقي نقل مي‌كند كه حضرت علي(ع) فرمودند:
ياران مهدي مرداني هستند فولاددل که همه وجودشان يقين به خداست و مرداني سخت تر از صخره ها که اگر به کوه ها روي آرند، آنها را از جاي برکنند. درفش پيروزمند آنان به هرشهر و پايتختي روي آرند، آنجا را به سقوط وادار سازند، گوئي آن مردان عقابان تيزچنگند که بر مرکب ها سوار شده اند، اين شيرمردان پيروز و عقابان تيزچنگ براي تبرک و فرخندگي دست خويش را به زين اسب امام مي کشند و بدين سان تبرک مي جويند. آنان او را در ميان مي‌گيرند، جان خويش را در جنگ ها پناه او مي سازند و هرچه او اشاره کند، با جان و دل انجام مي دهند. برخي از آنان شب هنگام نخوابند و زمزمه قرآن و مناجاتشان هم چون زنبوران عسل فضا را آکنده سازد، تا بامداد به عبادت خداي بايستند و بامدادان سوار بر مرکب ها شوند.
آنانند راهيان شب و شيران روز و هم آنانند گوش به فرمان امام خويش، ايشان چون مشعل هاي فروزانند که دل هاي استوارشان بسان قنديل هاي نور در سينه شان آويخته است. اين مردان تنها از خدا مي ترسند فرياد ((لا الله الا الله)) و ((الله اکبر)) آنان بلند است. همواره شهادت و کشته شدن در راه خدا را آرزو مي کنند و شعار آنان ((يا لثارات الحسين)) است. به هر سو روي مي آورند، ترس و بيم از هيبت آنان، پيشاپيش در دل مردمان افتد (و تاب مقاومت از همه گرفته شود) اين خداجويان سبک بال به سوي خداوند خويش روي مي آورند و خدا به دست آنان امام حق را ياري مي فرمايد.
13ـ قطب‌الدين راوندي در كتاب الخرائج والجرائح نقل مي‌كند كه:
اميرمؤمنان (ع) بر منبر فرمودند: در آخرالزمان مردي از فرزندان من به پا خواهد خواست ... ]تا اينکه مي گويند:[ هنگامي که پرچم او به اهتزاز درآيد، شرق و غرب را در برمي گيرد و او دستان پربرکتش را بر سر بندگان خدا قرار مي دهد. در اين هنگام، مؤمني باقي نخواهد ماند مگر آنکه قلبش از پاره هاي فولاد محکم تر شود و خداوند عزوجل نيروي چهل نفر را به او بدهد.
14ـ همچنين در روايت متعدد ديگر مانند آنچه در صحيح مسلم ذکر شده است:
آنان بهترين دليران روي زمين هستند. مرداني هستند که خدا را آن گونه که بايد شناخته‌اند. آنها پرچم داران حضرت مهدي(ع) هستند. آنان فقهيان، قاضيان و فرمان روايانند.
اخبار فوق بخشي از اخبار فراواني هستند که ويژگي ياران مهدي را بيان مي کنند و در حقيقت، به ((شايسته سالاري)) دلالت دارند. شايسته سالاري در رابطه با عدالت، از چند منظر و معنا قابل لحاظ است.
الفـ عدالت به معناي عدم ارتکاب کبيره و عدم اصرار بر صغيره که ملکه دروني عدالت را تشکيل مي دهد. اين خصلت ها که ذکر شد، از عبادت، ايمان، شجاعت، اطاعت مولا و قدرت، همه حاکي از ملکه شدن اين نوع عدالت در ياران مهدي است و آن حضرت عادلان را به اين معنا گزينش مي کند.
ب‌ـ عدالت به معناي اعتدال، دوري از افراط و تفريط و گزيدن حد وسط در بين رذائل و فضائل است. اوصاف ذكر شده حاکي از يك اعتدال دروني هستند. مثلاً شجاعت که در اخبار آمده حالتي معتدل بين جبن و تهور است.
دـ عدالت به مفهوم ((اعطاء کل ذي حق حقه)) و ((وضع کل شيء في موضعه)) ـ آن حضرت پرچم خود را به مردان صالح و صادق و حق شناس مي دهد که جز از خدا نمي ترسند و کشته شدن در راه خدا را همواره آرزو دارند و زمزمه قرآن و مناجاتشان چون زنبوران عسل فضا را آکنده سازد(حديث 12) .
وـ طبق حديث 14، اينان فقهيان و قاضيان و فرمان روايانند. آري، چنين شايستگاني براي چنين مناصبي مناسبند.
ه‍ ‌ـ ‌عدالت به معناي موزون بودن و متعادل بودن که در سازمان ياران مهدي محسوس است. نظم و اعتدالي که دارند، سازمان زيبايي که دارند و در جغرافياي وسيع شرق و غرب (حديث 13) و هرشهر و پايتخت (حديث 12) با اين گستردگي از انسجام و انتظامي خوب برخوردارند و همين نظم و اعتدال عامل فتوحات آنان است. در اين زمينه، کافي است به حديث 9 مراجعه شود و نيز حديث 4.
جمع بندي
سازماندهي آن حضرت کاملا متکي به عنصر عدالت است ( به تفصيلي که ذکر شد).
برنامه ريزي
دومين وظيفه مدير بعد از سازماندهي برنامهريزي است.
برنامهريزي مانند پلي است ميان جايي که هستيم و جايي که ميخواهيم به آن برسيم. برنامهريزي يعني انتخاب مأموريتها، هدفها و اقداماتي براي نيل به آنها که مستلزم تصميم‌گيري و انتخاب از ميان بديلها براي اقدام آينده سازمان است.
برنامهريزي اساسيترين وظيفه در ميان وظايف مديريت است. ديگر وظايف مدير، يعني سازماندهي‌ رهبري و‌‌کنترل، هدفهايي را پي ميگيرند که در فرآيند برنامهريزي پيگيري شده است. برنامهريزي جايگاهي را که سازمان در آينده بايد در آن قرار گيرد تعيين ميکند و سپس مجموعههايي از اعمال کارساز را که براي رسيدن به اين وضعيت در آينده ضروري است انتخاب و اجرا ميکند. همه افراد سازمانها و گروهها بايد براي فعاليتهاي خود برنامهريزي کنند تا بتوانند به خواستههاي خود جامه عمل بپوشانند.
آن حضرت (عج) برنامهريزي دارد. برنامهاي براي اجرا و ايجاد عدالت، عدالتي در تمام ابعاد، اقتصادي، سياسي، اجتماعي، امنيتي و ... که همان قسط است و عدالت اجتماعي (به معناي اعم) حال به گوشهاي و شمهاي از برنامههاي مهدي (عج) اشاره ميکنيم.
امام علي (ع):
15ـ در زمان حکومت مهدي (ع) گرگ و ميش با هم در يک مکان زندگي ميکنند. بچهها با مارها و عقربها بازي ميکنند، در حالي که اذيت نميشوند. شر از ميان ميرود و خير باقي ميماند.
16ـ قائم ما با رعب و با پيروزي تأييد مي شود. زمين در زير پاي او ميپيچد و گنجهاي آن از براي او آشکار ميشود. حکومت او مشرق و مغرب را فرا ميگيرد و خداوند دينش را بر همه اديان غالب ميگرداند، گرچه مشرکان ناخوش دارند.
17ـ وقتي قائم ما از مکه قيام کند و عازم کوفه شود، منادي به او ندا ميکند هيچيک از شما خوراکي و آشاميدني برندارد. مهدي (عج) سنگ موسي را که دوازده چشمه از آن جاري ميشود با خود حمل مينمايد در هر منزلي که وارد ميشود آن را نصب ميکند و چشمهها از آن ميجوشد و هر گرسنه از آن بخورد سير و هر تشنه سيراب مي شود. اين توشه آنان خواهد بود.
18ـ مهدي (عج) هفت سال حکومت خواهد کرد که هرسال از آن معادل ده سال از سالهاي شماست. آنگاه خداوند آنچه خواهد انجام خواهد داد.
ابوبصير ميگويد: گفتم فداي تو شوم، چگونه اين سالها طولاني مي شوند؟
امام فرمود: خداوند به فلک امر مي کند که کند حرکت کند. از همين رو، روزها و سالها طولاني ميشوند. ابوبصير مي گويد: اگر در فلک تغييري پيدا شود، عالم تباه مي شود. امام (ع): اين سخن زنديقهاست. اما مسلمانان اين سخن را خواهند پذيرفت. چرا که خداوند براي پيامبر خود ماه را دو نيمه کرد. قبل از آن براي يوشع بن نون خورشيد را برگرداند وخبر از طولاني بودن روز قيامت که معادل هزار سال شماست داد.
19ـ قائم ما به هر سو که رود، ابرها بر سر او سايه ميافکنند و با زباني فصيح مي‌گويند اين مهدي آل محمد (ص) است که زمين را پس از وفور بي عدالتي و ستم پر از قسط و عدالت ميکند. همچنين زمين در زير پاي او ميپيچد. (يعني قدرت طي الارض خواهد داشت)
20ـ چون قائم ما آل محمد (ص) قيام کند، شمشيرهاي نبرد (از آسمان) فرود ميآيند. بر هر شمشري اسم خود و نام پدر صاحب آن شمشير را نوشتهاند.
21ـ هرگاه قائم ما خروج کند، زمين گنجهاي خود را بيرون مي برد و مردم هم آن را مشاهده مي‌کنند.
22ـ هنگام ظهور، زمين به نور قائم (ع) منور ميگردد و تاريکي از ميان مي رود و مردم نياز به نورافشاني خورشيد و ماه ندارند.
23ـ در دوران ظهور، مؤمن پرندهاي از هوا به زير ميکشد، سپس آن را ذبح کرده و پس از بريان نمودن ميخورد، اما استخوانش را سالم باقي ميگذارد. آنگاه به آن ميگويند به اذن خداوند زنده شو، پس زنده مي شود و پرواز ميکند و همچنين است در مورد آهوهاي صحرا. در آن زمان قائم(عج) مايه روشني شهرهاست و مردم نيازي به خورشيد و ماه ندارند. بر روي زمين، نه جانوري موذي يافت ميشود و نه شري و نه سمي و نه فسادي" چرا که عدالت او آسماني است و نه جن و شيطان در آن راهي براي وسوسه و فتنهانگيزي ندارند. بنابراين نه کردار زشتي وجود دارد و نه جسارتي و نه حسادتي و نه چيزي از تباهي. زمين و درخت دچار آفت نميشوند و کشتزارها سالم و برپايند و هرگاه چيزي از آن برگيرند، در وقتش مي رويد و به حالت اول برميگردد. پدر خانواده به فرزندش لباس حرير ميپوشاند، در حالي که پيوسته با اوست و مندرس نميگردد و به هر رنگي که مايل باشد در ميآيد. براي شيطان در آن دوران بلدي يافت نميشود که در آن مسکن گزيند و فرشتگان با مؤمنان مصافحه ميکنند.
24ـ او گنجها را استخراج مي کند، اموال را تقسيم مي کند و اسلام را حاکم مي‌کند.

 

ادامه در قسمت سوم




:: برچسب‌ها: صمصام الدين قوامي , مديريت عادلانه , مديريت عادلانه مهدوي , حديث , روايات , دعاي عهد , رسول خدا , زمان قائم , اميرالمومنين , فصلنامه انتظار ,
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : سید محمد حسین هاشمی زاده
تاریخ : پنج شنبه 4 اسفند 1390
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
محمود در تاریخ : 1390/12/5/5 - - گفته است :
ممنون از حضورتون

لینکتون کردم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: